به گزارش قدس آنلاین، گناه موضوعی است که بیشتر مردم علاقهای به گفتگو درباره آن ندارند. احساس میکنند صحبت درباره آن حالشان را خوب نمیکند. چرا رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) بهترین و شورانگیزترین احوال خود را به گفتگو با خدا در مورد همین موضوع اختصاص میدادند؟ مگر چه لذت و هیجانی در گفتگو درباره گناه و توجه وجود دارد که ما نه تنها آن را درک نمیکنیم، بلکه چون احساس میکنیم این گفتگو حال ما را بد میکند، از آن فرار میکنیم؟ متنی که خواندیم، برشی از کتاب «رهایی از گناه» اثر جدید حجتالاسلام پناهیان است که توسط نشر بیان معنوی در اوایل تابستان روانه بازار نشر شد.
یکی از موانع جذب همهٔ جوانان به دین و همچنین یکی از موانع رشد دینداران، ذهنیت و برداشت ناقص و بعضاً نادرستی است که از دین و مفاهیم اصلی آن دارند. یکی از مهمترین مفاهیمی که ذهنیت نادرست نسبت به آن در جامعهٔ ما فراگیر است، مفهوم گناه و توبه است. مؤلف در این مبحث تلاش کرده است تا با نگاهی نو و در عین حال اصیل به این مفاهیم، یکی از موانع مهم برای رسیدن به یک زندگی بانشاط، پویا و همراه با انواع لذتهای برتر را از جلوی پای جوانان بردارد.
این نوشتار برگرفته از سلسله مباحث پناهیان در ماه رمضان سال ۱۳۹۸، در مسجد امام صادق (ع) تهران است که به همت واحد پژوهش مؤسسه بیان معنوی منتشر شده است. نوشتار حاضر توسط واحد پژوهش مؤسسهٔ بیان معنوی بازنویسی، مستندسازی و ویراستاری شده و به فراخور نیاز و در راستای تکمیل مباحث، مطالبی نیز به آن افزوده شده است.
برشی از کتاب/ عجیب بودن موضوع گناه و مغفرت
«قصد داریم در مورد دو موضوع بسیار عجیب در عالم خلقت و فضای دینداری صحبت کنیم؛ یکی موضوع «گناه» و دیگری موضوع «مغفرت و توبه».
در این عالمی که خداوند همهچیز را منظم آفریده است، به انسان اراده و اختیار و آزادی داده است، و طبیعتاً این انسان گاهی اشتباه میکند و عمل خلافی از او سر میزند که به ضرر خودش است، عجیب این است که خداوند اسم این اشتباه را «گناه و معصیت» گذاشته است و میفرماید: «مرا عصیان کردید!» درحالیکه ما خودمان را اذیت کردهایم و به نفس خودمان ظلم کردهایم و ضربه زدهایم، ولی این ضربهای را که ما به خودمان زدهایم، خداوند به خودش میگیرد.
کلمهٔ «ذنب» بهمعنای دنباله است. دلیل اینکه به گناه، ذنب میگویند این است که دارای عوارض منفی برای انسان است. وقتی ما گناهی انجام میدهیم، در واقع برای خودِ ما عوارض منفی دارد، اما خداوند میفرماید: بیا از این کار، توبه کن، یعنی از من معذرتخواهی کن!
کلمهٔ «عصیان» هم بهمعنی پیروینکردن است. من ارتباط خودم را با خدا قطع کردهام و این کار آثار وضعیِ نامطلوبی برای خودم دارد. اما خداوند میفرماید: تو مرا معصیت کردهای، بیا توبه کن...
اینکه خداوند به ما دستور نماز و روزه میدهد، عجیب نیست؛ چون معلوم است که این کارها بهنفع خودمان است. عجیب آنجاست که اگر این کارها را انجام ندهیم، نامش گناه و معصیتِ خدا میشود. یعنی وقتی من به خودم لطمه میزنم، خدا ناراحت میشود. موضع پروردگار نسبت به این دستورها اینگونه است که خودش وارد شده و برای کارهایی که بهنفعمان است، بهشت قرار داده و با جهنم، تهدید میکند؛ مثل مادری که از سرِ دلسوزی، کودک نادان خودش را تهدید میکند.
شدت علاقهٔ خداوند به بندگان در موضوع گناه
در آیات قرآن، خداوند با اصرار و التهاب با بندگانش سخن میگوید و آنها را موعظه میکند. این، شدت محبت خداوند به بندگانش را میرساند. کسی که قرآن کریم را نامهٔ عاشقانهٔ خداوند به بندگان خودش نبیند، در واقع معانی و منظور کلمات قرآن را متوجه نشده است.
آیا مفهوم گناه و معصیت و جایگاه حساس آن در دین، نشاندهندهٔ محبت شدید خدا نسبت به ما نیست؟! اگر این نیست، چه معنای دیگری میتواند داشته باشد؟ آیا نعوذ بالله میتوان گفت خداوند مانند یک پادشاه ستمگر است که اگر به دستورش عمل نکنیم، ناراحت شده و غضب میکند و ما را مجازات میکند؟ خداوند نه زور میگوید، نه بیرحم است و نه ستمگر. این شدت محبت خدا به بندگانش را میرساند و بهخاطر این شدت محبت است که اینقدر تأکید دارد ما گناه نکنیم و به خودمان ضربه نزنیم. آیا ما باور داریم که خدا اینقدر مهربان باشد؟
اصلاً چرا خداوند، این برنامه را که بهعنوان دین به ما داده است، بهصورت «دستوری» به ما ابلاغ کرده است تا هر تخلفی از این برنامه، «خلاف دستور خدا» باشد؟ یک پزشک، به بیمار خودش نسخه میدهد، اما وقتی بیمار، به نسخهٔ او عمل نکند، نیازی به عذرخواهی از پزشک نیست؛ چون او به ضررِ خودش عمل کرده است، نه به ضررِ پزشک.»
این کتاب در تابستان ۱۴۰۱ با شمارگان ۵ هزار جلد و با قیمت ۶۵ هزار تومان وارد بازار نشر شد. علاقهمندان برای تهیه این کتاب میتوانند به کتابفروشیها مراجعه کنند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
نظر شما